همه وعده ها ، خیالی بود
مثل گل های روی قالی بود
من به به یاد شما بیابانگرد
خانه تو همین حوالی بود
گفته بودی که در کنارمنی
حرف هایت چقدرعالی بود
به گمانم که خواب می دیدم
دستم از دامن تو ، خالی بود
خواب هایم پر از خیال شما
گرچه ، قول تو احتمالی بود
سنگ مفتی رها شد ازدستت
حاصلش این شکسته بالی بود
داشتم من ، به قول تو باور
راه و رسم تو بی خیالی بود
*از کتابِ ( شب هزار و دوم)*