تنهایی و غروب و خیابان، چه می شود
من با تو ، زیر نم نم باران، چه می شود
پشت حصار آبی چترت قدم زدن
از دیده های دیگران پنهان، چه می شود
چشمان من پر از تمنّای شنیدن و
لبخند شوق تو ، غزلخوان، چه می شود
انگشت های خیس تو در دست های من
بازی موج و ماهی و توفان، چه می شود
شانه به شانه، بی خیال سوز باد سرد
رفتن بدون نقطه پایان، چه می شود
تصویر آرزوی من، مثل تو ساده است
گر اتفاق بیفتد، به قرآن، چه می شود!