نه سرمستی آرزو
نه سرگرانی نومیدی!
نه رویای شیرین عشق
نه تلخی حقیقت تنهایی
نه!
هیچ چیز
مرا به خویش نمی خواند
نه هیچ چیز !
زندگی
هنوز
جرعه مرگ را در جام تجربه دارد
۰ نظر
۲۳ خرداد ۹۷ ، ۰۹:۵۲
سهراب
سهراب نام من است
مادرم عشق بود
و عقل پدرم
عشق دیوانه می کند
عقل اما
خود
دیوانگی ست
خسته
به سوی تو آمده ام
خسته از آب و خاک
خسته از خون
خسته از ایمان
از مرزهایی که دشمن می سازند
زندگی
بازی زیبایی نیست
خنجری در تقدیر من است
که در جستجوی آنم
نامت را به من بگو
سهراب
نام من است