شعر آدم

شعر  آدم





پیوندهای روزانه
طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۸ ثبت شده است

هوا ز بوی خوش تو معطر است، بیا
بیا که بی تو دلم باغ بی بر است، بیا
زشوق دیدنت ای دلبر همه ماهه
ببین دو دیده زخون جگر تر است، بیا
بیا که جیب تهی می کند بهانه تو را
بیا بیا که تمنای آخر است، بیا
صدای ناله ی مردم گذشت از سرِ برج
حسابِ ما ز سر ما کچل تر است، بیا
اگر در آمدنت بیش از این کنی تاخیر
شوم اسیر طلب کار پول پرست، بیا
دل از ملامتِ بقال و طعنه ی قصاب
در آستانه ی سنکوپ دیگر است، بیا
مگو به من که وفا در مرام خوبان نیست
بیا! بیا! که مرا دیده بر در است، بیا

۰ نظر ۳۰ شهریور ۹۸ ، ۱۰:۵۴
ابوالحسن درویشی مزنگی (آدم)

 

من دایره ی بسته و تو نقطه ی پرگار

از فاصله ها خسته و از هندسه بیزار

دوریم ز هم مثل دو تا خط موازی

دستم به تو هرگز نرسد، مثل گل و خار

در دفتر تقدیر نوشتند که باشم

من مدعی شمع و تو پروانه ی انکار

فالی زدم و خواجه چنین گفت به پاسخ:

افتاده به فال تو و او سایه ی دیوار

در عشق رسیدن نه محال است و نه ممکن

اثبات شد این مساله در مرکز آمار

لبریز شد از اشک طلب کاسه ی صبرم

هی می پرد این پلک چپ و می دهد اخطار

من خسته شدم بس که دویدم پی سایه

طفل دلم اما چه کنم، می کند اصرار

روز و شب من پر شده از دستِ تمنا

عاشق شده ام، عاشق تو، می کنم اقرار

همراه هوس راه به جایی نبرد کس

گر طالب یاری دل از این قافله بردار

۰ نظر ۲۵ شهریور ۹۸ ، ۱۳:۰۱
ابوالحسن درویشی مزنگی (آدم)