دوباره فرصت نیست!
سه شنبه, ۲۲ آبان ۱۴۰۳، ۰۷:۲۸ ب.ظ
برای قهوه و فنجان دوباره فرصت نیست
نشست برف بر ایوان دوباره فرصت نیست
پرم ز شوق جوانه زدن ولی افسوس
رسید فصل زمستان، دوباره فرصت نیست
نشسته بر سر شاخه هزار سیب، ولی
برای آدم و عصیان دوباره فرصت نیست
به خیل خاطرههای گذشته دل خوش کن
برای دیدن یاران دوباره فرصت نیست
خیال گفت رساندم به دامنش دستت
ولی در عالم امکان دوباره فرصت نیست
به گِل نشاندهای کشتی آرزوها را
رسید قصه به توفان دوباره فرصت نیست
دوباره دشت پر از لاله میشود اما
برای رویش انسان دوباره فرصت نیست
■ این غزل را با صدای هوش مصنوعی بشنوید:
۰۳/۰۸/۲۲