شعر آدم

شعر  آدم





پیوندهای روزانه
طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب


۰ نظر ۰۵ بهمن ۰۲ ، ۱۰:۳۰
ابوالحسن درویشی مزنگی (آدم)

 

مثل یک اتفاق ناگاهیم
سال ها می شود که در راهیم
به گمانم مسیر ما کج بود
عابر کوره های بی راهیم
بلد راه عاشقان شده ایم
در ترازوی عقل گمراهیم
سن عقلی ما حدودا پنج
در سجل گرچه بعد پنجاهیم
حسرت آنقدر خورده ایم شب و روز
پیش مردم تجسم آهیم
هست در ما قوی، حس بقا
به نظر می رسد که خودخواهیم
نیستیم اهل شورش و بلوا
چه کنیم، یک کم عافیت خواهیم
نیست در ما بلند پروازی
پی دیوارهای کوتاهیم
ظاهر و باطنی سوا داریم
روز درویش و نیمه شب شاهیم
گرچه بی بهره ایم ز زیبایی
همچو یوسف همیشه در چاهیم
هر چه هستیم، راضی ایم به آن
یکی از شاکران درگاهیم
نه بد بد نه خوب خوب، وسطیم
از بد و خوب خویش آگاهیم

 

۰ نظر ۲۱ دی ۰۲ ، ۱۵:۴۲
ابوالحسن درویشی مزنگی (آدم)


۰ نظر ۱۴ آذر ۰۲ ، ۱۸:۰۰
ابوالحسن درویشی مزنگی (آدم)

 

 

بیرون بیا ازاین شب و بشکن حصار را

بسپار دست عقل خود ، این بار کار را

تا کی اسیر دست  یک  دیوانه  مثل دل

گاهی  ببند ،  پای  قلب بیقرار  را

پیرانه سر دوباره  کردی  یاد کودکی

دادی  به باد ، خرمن صبر و قرار را

هرگز به مقصدی که می خواهی نمی رسی

چون  دیگری گرفت عصای اختیار را

بگذر از آن گلی که شد همراه خاروخس

در دست دیگری چو دیدی دست یار را

این روزها به صد بغل گل اعتماد نیست

باور نکن فقط به  یک  شاخه ، بهار را

بر دشمنان  امید  وفا  بسته ای ،  مگر

در چشم دوستان  ندیدی  طرح دار را

اینجا  به  جز غبار نصیبت  نمی شود

بی خود امید بسته ای اسب و سوار را

در انتظار سر شکستن  باش ، نازنین

بازیچه  دلت  چو کردی  روزگار را

۱ نظر ۰۵ آبان ۰۲ ، ۰۶:۰۰
ابوالحسن درویشی مزنگی (آدم)


۰ نظر ۲۱ مهر ۰۲ ، ۱۵:۲۹
ابوالحسن درویشی مزنگی (آدم)

*با آرزوی سلامت دم مسیحایی آواز ایرانی استاد شجریان*

*با بزرگداشت یاد استاد*

 

ای دم گرمت مسیحایی ترین
شور آواز تو شیدایی ترین
جان تو با عشق و مستی آشنا
با معماهای هستی آشنا
آتش طور است آواز شما
نور در نور است آواز شما
ای کلید عشق در دستان تان
با هنر پیوند خورده جان تان
نایّ عشقی و نوای عاشقی
می دمد در تو ، خدای عاشقی
جان عشاقی و جان عشق هم
سر عشق و آسمان عشق هم
تا تو آهنگ وفا سرداده ای
عارفان را شور دیگر داده ای
بی صدایت، جام مستی خالی ست
از حقیقت، روح هستی خالی ست
نغمه هایت بوی باران می دهد
ربّنا یت عطر قرآن می دهد
ای هنر با جان تان آمیخته
باده ها در جام رندان ریخته
شعر با آوازتان معنا شده
نقش زر بر گنبد مینا شده
رازهای عشق شمس و مولوی
فاش گفتی در همایون مثنوی
چون نسیم آرد بم و زیر شما
گوش عالم مست تحریر شما
در گلو داری نی داوود را
نغمه های تار و چنگ و عود را
جان ما دل بسته آوازتان
روح ما همکوک شد با سازتان
با کرشمه ساغر تو خوب تر
از صراحی تو شهرآشوب تر
باده عشاق داری در سبو
از دل مجنون برای ما بگو
تا به آوای شما دل داده ایم
در هوای بیدلی افتاده ایم
یاد ایامی که با رندان مست
گاه می شد تا سحر تنها نشست
چون سیاوش هم زبان آتشی
داغ یک دشت شقایق می کشی
با نوا تان همصدا با غم شدیم
همنوا با ناله های بم شدیم
جان عاشق مست چاووش شما
می رسد تا چشمه نوش شما
تو بخوان تا چشم گل ها وا شود
تا زمستان باز هم رسوا شود
مرغ خوشخوان ! ناله از بیداد کن
باز هم، مرغ سحر، فریاد کن!
 



 

۰ نظر ۰۵ شهریور ۰۲ ، ۰۶:۰۰
ابوالحسن درویشی مزنگی (آدم)

۰ نظر ۰۲ شهریور ۰۲ ، ۰۶:۰۰
ابوالحسن درویشی مزنگی (آدم)

مسافر آینه (در جست و جوی دیروز( با شرح داستانی جذاب و خواندنی از مردی که گذشته خود را فراموش کرده است سعی دارد به شما کمک کند تا از بند خاطرات گذشته و آرزوهای آینده رها شوید و در زمان حال زندگی کنید.

موضوع این کتاب با سایر قصه‌هایی که تا به حال خوانده‌اید، تفاوت دارد. شخصیت اصلی داستان در میان میلیاردها انسان گمشده است و مدام از خود می‌پرسد که کیست، چرا آمده و چه می‌خواهد؟!

کلیت قصه حال و هوای شعر دارد و حس و ظرافت خاصی در آن نهفته است. اصلاً شبیه یک داستان معمولی دارای شخصیت‌های مختلف نیست. به تمام کسانی که مطالعه‌ی این کتاب را انتخاب کرده‌اند پیشنهاد می‌شود که خود را از بند خاطرات گذشته و آرزوهای آینده نجات دهید؛ زیرا ما به دنیا نیامده‌ایم که آرزوهای گذشتگان را تحقق بخشیم یا برای آیندگان فداکاری کنیم، بلکه ما متولد شده‌ایم تا در زمان حال و برای خودمان زندگی کنیم.

زندگی یک سفر کوتاه از تولد تا مرگ است، می‌توانید زمان خود را در پی یافتن پاسخ این پرسش بگذارید که چه کسی شما را به سفر فرستاد و مقصد نهایی کجاست یا اینکه بدون دغدغه از سفر لذت ببرید! انتخاب با خودتان است!

 

 از کتابراه رایگان دانلود کنید:

http://ketabrah.ir/go/b53071

 

معرفی کتاب مسافر آینه (در کتابراه)

ابوالحسن درویشی مزنگی در کتاب مسافر آینه (در جست و جوی دیروز) با شرح داستانی جذاب و خواندنی از مردی که گذشته خود را فراموش کرده است سعی دارد به شما کمک کند تا از بند خاطرات گذشته و آرزوهای آینده رها شوید و در زمان حال زندگی کنید.

موضوع این کتاب با سایر قصه‌هایی که تا به حال خوانده‌اید، تفاوت دارد. شخصیت اصلی داستان در میان میلیاردها انسان گمشده است و مدام از خود می‌پرسد که کیست، چرا آمده و چه می‌خواهد؟!

کلیت قصه حال و هوای شعر دارد و حس و ظرافت خاصی در آن نهفته است. اصلاً شبیه یک داستان معمولی دارای شخصیت‌های مختلف نیست. به تمام کسانی که مطالعه‌ی این کتاب را انتخاب کرده‌اند پیشنهاد می‌شود که خود را از بند خاطرات گذشته و آرزوهای آینده نجات دهید؛ زیرا ما به دنیا نیامده‌ایم که آرزوهای گذشتگان را تحقق بخشیم یا برای آیندگان فداکاری کنیم، بلکه ما متولد شده‌ایم تا در زمان حال و برای خودمان زندگی کنیم.

زندگی یک سفر کوتاه از تولد تا مرگ است، می‌توانید زمان خود را در پی یافتن پاسخ این پرسش بگذارید که چه کسی شما را به سفر فرستاد و مقصد نهایی کجاست یا اینکه بدون دغدغه از سفر لذت ببرید! انتخاب با خودتان است!

 

از کتابراه رایگان دانلود کنید:

http://ketabrah.ir/go/b53071



www.shereadm.ir

 

معرفی کتاب مسافر آینه (در کتابراه)

ابوالحسن درویشی مزنگی در کتاب مسافر آینه (در جست و جوی دیروز) با شرح داستانی جذاب و خواندنی از مردی که گذشته خود را فراموش کرده است سعی دارد به شما کمک کند تا از بند خاطرات گذشته و آرزوهای آینده رها شوید و در زمان حال زندگی کنید.

موضوع این کتاب با سایر قصه‌هایی که تا به حال خوانده‌اید، تفاوت دارد. شخصیت اصلی داستان در میان میلیاردها انسان گمشده است و مدام از خود می‌پرسد که کیست، چرا آمده و چه می‌خواهد؟!

کلیت قصه حال و هوای شعر دارد و حس و ظرافت خاصی در آن نهفته است. اصلاً شبیه یک داستان معمولی دارای شخصیت‌های مختلف نیست. به تمام کسانی که مطالعه‌ی این کتاب را انتخاب کرده‌اند پیشنهاد می‌شود که خود را از بند خاطرات گذشته و آرزوهای آینده نجات دهید؛ زیرا ما به دنیا نیامده‌ایم که آرزوهای گذشتگان را تحقق بخشیم یا برای آیندگان فداکاری کنیم، بلکه ما متولد شده‌ایم تا در زمان حال و برای خودمان زندگی کنیم.

زندگی یک سفر کوتاه از تولد تا مرگ است، می‌توانید زمان خود را در پی یافتن پاسخ این پرسش بگذارید که چه کسی شما را به سفر فرستاد و مقصد نهایی کجاست یا اینکه بدون دغدغه از سفر لذت ببرید! انتخاب با خودتان است!

 

از کتابراه رایگان دانلود کنید:

http://ketabrah.ir/go/b53071

 



www.shereadm.ir
۰ نظر ۳۱ مرداد ۰۲ ، ۰۶:۰۰
ابوالحسن درویشی مزنگی (آدم)

 

آمدی ما را به عشقت مبتلا کردی و رفتی

بی بهانه، بی خبر، دل را رها کردی و رفتی

از همه مردم بریدم تا بگیرم دامن تو

قطره را از دامن دریا جدا کردی و رفتی

قول دادی که بمانی در کنارم تا به ساحل

در دل توفان مرا بی ناخدا کردی و رفتی

داشتی بر گردن خود رکعتی از دل شکستن

آمدی و دل شکستی و ادا کردی و رفتی

مدعی دوستی در حرف بسیارند  چون تو

قصه ها از عشق گفتی ، ادعا کردی و رفتی

تا بپندارند مردم که تو هم اهل وفایی

آمدی و یک دو روزی را ریا کردی و رفتی

همچو نی ، بودیم از آوای مهرت پر ترانه

سوختی نیزار و نی را بی نوا کردی و رفتی

 

۰ نظر ۲۹ مرداد ۰۲ ، ۰۶:۰۰
ابوالحسن درویشی مزنگی (آدم)

۰ نظر ۲۵ مرداد ۰۲ ، ۰۶:۰۰
ابوالحسن درویشی مزنگی (آدم)