شعر آدم

شعر  آدم





طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب

۴۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر سپید» ثبت شده است

مثل نسیم

بی هیاهو از راه می رسد

مثل غنچه

بی صدا می شکفد

عطرحضورش

لبخندی می شود بر لبانت

و حادثه ای آغاز می شود

به نام عشق
۰ نظر ۰۶ مرداد ۹۸ ، ۰۸:۵۱
ابوالحسن درویشی مزنگی (آدم)

می‌توانی

راوی قصه‌ای تلخ باشی

از اندوه بگویی

از ناامیدی

از نفرت


می‌توانی

شاعر غزلی عاشقانه باشی

از شادی بنویسی

از امید

از مهربانی


داستان خود را زندگی کن

قلم

در دستان توست

۰ نظر ۱۵ تیر ۹۸ ، ۱۶:۵۰
ابوالحسن درویشی مزنگی (آدم)

آدم ها
گاهی به دنیا می آیند
بعضی وقت ها می میرند
اما
اغلب عاشق می شوند


۰ نظر ۰۵ خرداد ۹۸ ، ۱۰:۴۰
ابوالحسن درویشی مزنگی (آدم)


تو می آیی

و من می ترسم

تو لبخند می زنمی

و من می ترسم

تو نگاه می کنی

و من می ترسم

تو می روی

و من می ترسم

آیا من عاشقت شده ام؟

۰ نظر ۰۲ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۸:۱۲
ابوالحسن درویشی مزنگی (آدم)


۰ نظر ۲۷ آبان ۹۷ ، ۱۰:۳۱
ابوالحسن درویشی مزنگی (آدم)

 

نه سرمستی آرزو

نه سرگرانی نومیدی!

نه رویای شیرین عشق

نه تلخی حقیقت تنهایی

 

نه!

هیچ چیز

مرا به خویش نمی خواند

 

نه هیچ چیز !

زندگی

هنوز
جرعه مرگ را در جام تجربه دارد
۰ نظر ۲۳ خرداد ۹۷ ، ۰۹:۵۲
ابوالحسن درویشی مزنگی (آدم)

سهراب

سهراب نام من است

مادرم عشق بود

و عقل پدرم

عشق دیوانه می کند

عقل اما

خود

دیوانگی ست

 

خسته

به سوی تو آمده ام

خسته از آب و خاک

خسته از خون

خسته  از ایمان

از مرزهایی که دشمن می سازند

 

زندگی

بازی زیبایی نیست

خنجری در تقدیر من است

که در جستجوی آنم

نامت را به من بگو

سهراب

نام من است

۰ نظر ۰۷ خرداد ۹۷ ، ۰۹:۳۶
ابوالحسن درویشی مزنگی (آدم)