۱ نظر
۰۹ مهر ۰۱ ، ۰۸:۲۶
می خوانمت!
عاشقانه ...
همچون غزلی ناب
صمیمی
مثل یک دوبیتی لطیف
عمیق
شبیه یک رباعی پرمعنا
باشکوه
چون قصیده ای زیبا
مانند منظومه ای نو
...
به قصد قربت می خوانمت!
با شب
نسبتی روشن داشت
ماه بود
همسفره با نان و نمک
همنشین
با خاک و خاکستر
گوش دردهایش
چاه بود
و زبان شادیش
لبخند کودکان
آیه های آزادی را بشارت می داد
و معجزه اش
نان و خرما بود
پینه بسته بر شانه هایش!