شعر آدم

شعر  آدم





طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب

۱۷۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غزل امروز» ثبت شده است

از مردمی بجز همین صورت نمانده است

در مردمان عصر ما همت نمانده است

انگار در وجود ما از پا فتادگان

تاب و توان ذره ای حرکت نمانده است

گویی که مقصد جهان آزار مردم است

از فتنه های او کسی راحت نمانده است

چندان که از جفای او خواری کشیده ایم

در هیچ کس نشانی از عزت نمانده است

نه رویش از زمین و نه بارش از آسمان

در روزگار ذره ای رحمت نمانده است

در کشت زار بی سر و سامان زندگی

یک خوشه نیز خالی از آفت نمانده است

هر در زدیم ، پاسخ منفی شنیده ایم

در ذهن ما تفکر مثبت نمانده است

نومید گوشه ای خزیدیم زیر بال غم

داریم هزار آرزو ، فرصت نمانده است

پنجاه بار برده ایم این بار و دیده ایم

در کوله بار عمر جز زحمت نمانده است

شاید که می دهد خبر این روز های سخت

چیزی  به  وعدگاه  قیامت  نمانده است!

۰ نظر ۰۶ تیر ۹۷ ، ۱۲:۱۹
ابوالحسن درویشی مزنگی (آدم)

 

باران نم نم و من و جنگل به یاد تو

مانند  شب ،  در انتظار  بامداد  تو

اینجا سکوت می وزد  و پرده  خیال

درخاطرات خود پراست ازبوی باد تو

مانند قلب من دل  جنگل گرفته است

در انزوای  دوری از لبخند شاد  تو

بی تو خمار لحظه های با تو بودنم

افتاده  مستی ام ، به  دام  اعتیاد  تو

دست دعا به آسمان دارم که تا شود

لطفت به  کام ما  و دنیا بر مراد تو

درمن نمانده آرزویی ، جز قدم زدن

تا  انتهای  زندگی  ،  در امتداد  تو

۰ نظر ۰۵ تیر ۹۷ ، ۰۸:۴۰
ابوالحسن درویشی مزنگی (آدم)