آمدی ما را به عشقت مبتلا کردی و رفتی
بی بهانه، بی خبر، دل را رها کردی و رفتی
از همه مردم بریدم تا بگیرم دامن تو
قطره را از دامن دریا جدا کردی و رفتی
قول دادی که بمانی در کنارم تا به ساحل
در دل توفان مرا بی ناخدا کردی و رفتی
داشتی بر گردن خود رکعتی از دل شکستن
آمدی و دل شکستی و ادا کردی و رفتی
مدعی دوستی در حرف بسیارند چون تو
قصه ها از عشق گفتی ، ادعا کردی و رفتی
تا بپندارند مردم که تو هم اهل وفایی
آمدی و یک دو روزی را ریا کردی و رفتی
همچو نی ، بودیم از آوای مهرت پر ترانه
سوختی نیزار و نی را بی نوا کردی و رفتی