اعتماد و خنجر
چهارشنبه, ۲۱ شهریور ۱۳۹۷، ۰۹:۱۷ ق.ظ
لاله بودم، داغ دیدم ، پَرپَرم کردی چرا
در قفس افتاده، بی بال و پرم کردی چرا
کور بودم ، دست هایت را عصا می خواستم
زهر خاموشی چکانیدی، کَرَم کردی چرا
گفته بودم چشم هایت، شمس شعرم می شود
رفتی و یک مثنوی چشم ترم کردی چرا
در دلم از عشق، صد آتش فشان افروختی
شعله ات می خواستم ، خاکسترم کردی چرا
خواهش "امن یجیب" هر شبم بودی ، ولی
دل شکستی ، ناامید و مضطرم کردی چرا
باورت پشت و پناهم بود، ای شیرین ترین
اعتمادم را نصیب خنجرت کردی چرا
داشتم در دل هوای با تو رفتن تا خدا
سیب از شیطان گرفتی کافرم کردی چرا
۹۷/۰۶/۲۱