شعر آدم

ابوالحسن درویشی مزنگی( آدم )

شعر آدم

ابوالحسن درویشی مزنگی( آدم )

هوا ز بوی خوش تو معطر است، بیا
بیا که بی تو دلم باغ بی بر است، بیا
زشوق دیدنت ای دلبر همه ماهه
ببین دو دیده زخون جگر تر است، بیا
بیا که جیب تهی می کند بهانه تو را
بیا بیا که تمنای آخر است، بیا
صدای ناله ی مردم گذشت از سرِ برج
حسابِ ما ز سر ما کچل تر است، بیا
اگر در آمدنت بیش از این کنی تاخیر
شوم اسیر طلب کار پول پرست، بیا
دل از ملامتِ بقال و طعنه ی قصاب
در آستانه ی سنکوپ دیگر است، بیا
مگو به من که وفا در مرام خوبان نیست
بیا! بیا! که مرا دیده بر در است، بیا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.