به حساب کسی نمی آییم!
شنبه, ۲ بهمن ۱۴۰۰، ۰۸:۵۶ ق.ظ
مثل یک اتفاق ناگاهیم
سال ها می شود که در راهیم
به گمانم مسیر ما کج بود
عابر کوره های بیراهیم
بلد راه عاشقان شده ایم
در ترازوی عقل گمراهیم
سن عقلی ما حدودا پنج
در سجل گرچه بعد پنجاهیم
به حساب کسی نمی آییم
هستِ نادیدنی چو اشباحیم
عاشق قد و قامت شیریم
در پی دمب گرگ و روباهیم
نیست در ما، بلند پروازی
پی دیوارهای کوتاهیم
ظاهر و باطنی سوا داریم
روز درویش و نیمه شب شاهیم
گرچه بی بهره ایم ز زیبایی
همچو یوسف همیشه در چاهیم
نه بد بد نه خوب خوب ، وسطیم
از بد و خوب خویش آگاهیم
هر چه در این جهان نشانه او
پس من و تو هم آیت اللهیم
هر چه هستیم ، راضی ایم به آن
یکی از شاکران درگاهیم