شعر آدم

شعر  آدم





پیوندهای روزانه
طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

آیینه و آه

سه شنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۱۱:۴۸ ق.ظ

قلب چون آیینه را آهی ، سراپا بشکند

یک نگاهت صبر صد ایوب ، یکجا بشکند

شمع عمر ما ، به بازی نسیمی بسته است

پاره سنگی می تواند ، جام مینا بشکند

گر دل آن سنگدل با دل شکستن خوش شود

ما رها کردیم در دستان او ، تا بشکند

برسر هر کوچه ، جمعی مدعی در های وهو

پهلوانی کو ! که تا این جمع غوغا بشکند

زیر بار غم دوتا شد ، پشت ما دلدادگان

می شود روزی بیاید ، پشت غم را بشکند

گر چه نوح عشق ، کشتیبانی دل می کند

ترسم این زورق ، میان موج غم ها بشکند

آتش عشق است و با آتش توان خاموش کرد

همچو شیرینی مگر ، بازار لیلا بشکند

نیستم نومید ، از روی سیاه بخت خود

این شب تیره ، یقیناً صبح فردا بشکند