اقرار
دوشنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۸، ۰۱:۰۱ ب.ظ
من دایره ی بسته و تو نقطه ی پرگار
از فاصله ها خسته و از هندسه بیزار
دوریم ز هم مثل دو تا خط موازی
دستم به تو هرگز نرسد، مثل گل و خار
در دفتر تقدیر نوشتند که باشم
من مدعی شمع و تو پروانه ی انکار
فالی زدم و خواجه چنین گفت به پاسخ:
افتاده به فال تو و او سایه ی دیوار
در عشق رسیدن نه محال است و نه ممکن
اثبات شد این مساله در مرکز آمار
لبریز شد از اشک طلب کاسه ی صبرم
هی می پرد این پلک چپ و می دهد اخطار
من خسته شدم بس که دویدم پی سایه
طفل دلم اما چه کنم، می کند اصرار
روز و شب من پر شده از دستِ تمنا
عاشق شده ام، عاشق تو، می کنم اقرار
همراه هوس راه به جایی نبرد کس
گر طالب یاری دل از این قافله بردار