يكشنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۹، ۰۸:۲۴ ق.ظ
منشاعشق و عاشقی هوس است
عشق باآن رَجیم هم نفس است
نیست جایی نشانِ عاشقِ پاک
حرف مفت است،اَکذبُ القصص است
عشق گه تلخ و گاه شیرین است
عقل اما میانه و مَلَس است
عشق وقتی که معرکه گیرد
عقلِ بیچاره را کلاه پس است
تجربه کرده ام که می گویم
بشنوی حرف، اگر به خانه کس است
آدمی در مثل اگر باغ است
عقل گل، عشق، مثل خار و خس است
عشق چون شاخه اضافه و عقل
باغبان است و قیچی و هرس است
تو که عمری گذشته از عمرت
بگذر از عشق، بچه بازی بس است!
عشق را پای عقل قربان کن
تیغ تیزی اگر به دسترس است
عقل یعنی رها شدن، رستن
عشق دیوانه لایق قفس است
هر دو دارند بال و پر، اما
عقل سیمرغ و عشق خرمگس است