دخترِ قبیله ی دریا
پنجشنبه, ۱۲ اسفند ۱۴۰۰، ۰۷:۰۰ ق.ظ
شکارِ آهوی چشمِ تو شد دلِ شیرم
برای عشق تو ، با پیرِ عقل درگیرم
چنان گره زده برپای بخت، دستِ قضا
که کار دل نَبَرد پیش ، سعیِ تدبیرم
دراین دیار دورویی و حیله و تزویر
به جرمّ پاک دلی ، کرده اند تکفیرم
کنارِ مردم دل مرده، عاشقی سخت است
که می کنند به مویِ سفید ، تحقیرم
شبیه ماهی افتاده بر لبِ رودم
و موج دستِ شما را بهانه می گیرم
بگیر در بغلم ، دخترِ قبیله ی دریا
اگر جدا شوم از دامنِ تو می میرم
به چشم مردمِ دنیا شبیه خواب شدم
کند به میلِ دلِ خویش، هرکه تعبیرم
استاد عزیز واقعا دقایق طولانیه که دارم لذت میبرم از وجود شما و اشعارتون. دست مریزاد..