شعر آدم

ابوالحسن درویشی مزنگی( آدم )

شعر آدم

ابوالحسن درویشی مزنگی( آدم )

بر این کویر خشک، چو باران سری بزن

در حد یک سلام به یاران سری بزن

تا جام تو لبالب از شور جوانی است

گاهی به خالیِ خُم پیران سری بزن

       ما عهد خود نبرده ایم از یاد، لحظه ای

حتی اگر شکسته ای پیمان، سری بزن

دنیای آب و نان نگیرد از خودت تو را

گاهی بیا به محفل رندان سری بزن

تا کی اسیرِ شهر و خیابانِ عاقلان

دیوانه شو، به کوه و بیابان سری بزن

در جستجوست معنی انسان، تو نیز هم

از راه شک به وادی ایمان سری بزن

تقدیر ما ضمانت فردا نمی کند

همت کن و بیا همین الان سری بزن!



 

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.