دل پریشان کرده ای و شانه یادت رفته است!
پنجشنبه, ۳۱ شهریور ۱۴۰۱، ۱۱:۵۵ ق.ظ
فرق بین کعبه و بتخانه یادت رفته است
گم شدی انگار، راه خانه یادت رفته است!
نیست در چشمان تو از شور و سرمستی نشان
خوردن خون دل پیمانه یادت رفته است
آمدی صید کبوترهای عاشق می کنی
دام آوردی، چرا پس دانه یادت رفته است؟
عقل را معیار عشقت کرده ای این روزها
گفت وگوهای دل دیوانه یادت رفته است
من همان مجنون مست روزهای رفته ام
های و هوی هرشب میخانه یادت رفته است
گاهگاهی دست لطفی بر سر آدم بکش
دل پریشان کرده ای و شانه یادت رفته است!