شعر آدم

ابوالحسن درویشی مزنگی( آدم )

شعر آدم

ابوالحسن درویشی مزنگی( آدم )

 

گذشت دور زمستان، بیا دوباره شروع کن

شبیه غنچه ئ خندان، بیا دوباره شروع کن

 

به خواهش دل تنگت، بزن به دریا دل

نترس از شب و طوفان، بیا دوباره شروع کن

 

کویر، تشنه ئ آوای گام های شماست

به نام حضرت باران، بیا دوباره شروع کن

 

به این خمارِ به ماتم نشسته ئ تنها

شراب شوق بنوشان، بیا دوباره شروع کن

 

دوباره قصه ی آدم، دوباره قصه ی حوا

دوباره قصه ی شیطان، بیا دوباره شروع کن

 

بیا ز شاخه بچین سیب سرخ عصیان را

همین ثانیه، الان، بیا دوباره شروع کن!

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.