قصه ی باغِ گل بی خار را باور نکن
داستانِ گنج دور از مار را باور نکن
ابله و عاقل ندارد، چشم دل را باز کن
مست را باور نکن، هشیار را باور نکن
هیچ کس از راز عالم جز خدا، آگاه نیست
مدعی صاحب اسرار را باور نکن
" گفت در سر عقل باید ، بی کلاهی عار نیست "
سر اگر عاقل نشد، دستار را باور نکن
عادت کج رفتن از سر کی توان انداختن
ادعای توبه پرگار را باور نکن
عطر می خواهی ببو و زهر می خواهی بچش
وصف های کاسب بازار را باور نکن
شاید این ساز و نوا، آوای آه و ناله است
تا به چشم خود ندیدی، تار را باور نکن
حرف اگر حرف ست، پنهانی نمی بایست گفت
وعده ی پنهانی دلدار را باور نکن!
حرف های بر زبان رفته ندارد اعتبار
حرف پنهان در نگاه یار را باور نکن
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.