مجنون شدم ، مجنون بی لیلا بدون تو
باید چگونه سر کنم حالا بدون تو
رفتی به این گمان که رهایم کنی ز خود
من می شود که من شوم، آیا بدون تو
ماه هست و چشمه ونسیم ویک سبوغزل
اصلا چه فایده همه دنیا بدون نو
تو ، آیه جمال آن معشوق عاشقی
معنا نداشت واژه زیبا ، بدون تو
تو چشم های دلبری داری، نمی شود
دروازه های عشق، هرگز وا بدون تو
من ماهی دچار تنگ حسرت توام
شوری نداشت بوسه دریا بدون تو
از های و هوی اهل هوا، دل گرفته ام
بی هر چه دیگری خوشم ، الّا بدون تو
حوای من ، هوای سیبت کرده ام بیا
انگار در جهنمم ، اینجا بدون تو !