رها کن، رها کن، رها کن دلت را
رها در دل ماجرا کن، دلت را
بیا و نترس از شب و موج و طوفان
به دریا بزن، ناخدا کن دلت را
بیا با من ای دوست، تا ناکجاها
ز زنجیر عُزلت، جدا کن دلت را
دلت را گمانم که گم کرده باشی
دوباره صدا کن، صدا کن دلت را
غریبم، غریبم شبیه شما من
بیا با دلم آشنا کن دلت را
ندیدی جهان پر شد از عشق و مستی
مسلمان این آیه ها کن دلت را